جدول جو
جدول جو

معنی خوش صحبت - جستجوی لغت در جدول جو

خوش صحبت
خوش سخن، شیرین سخن، خوش گفتار
تصویری از خوش صحبت
تصویر خوش صحبت
فرهنگ فارسی عمید
خوش صحبت
(خوَشْ / خُشْ صُ بَ)
خوش زبان. خوش کلام. شیرین بیان. شیرین زبان، خوش معاشرت
لغت نامه دهخدا
خوش صحبت
خوش گفتار آنکه خوش گفتار بود نیکو سخن: (خیلی خوش برخورد و خوش صحبت است)
تصویری از خوش صحبت
تصویر خوش صحبت
فرهنگ لغت هوشیار
خوش صحبت
خوش زبان، خوش سخن، خوش کلام، خوش گفتار، خوش محضر، شیرین زبان، شیرین گفتار، شیرین کلام، نیک محضر، نیکوبیان
متضاد: بدصحبت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش صورت
تصویر خوش صورت
خوبرو، زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ صُ بَ)
خوش زبانی. خوش تقریری. خوش سخنی، خوش معاشرتی. خوش رفتاری:
گرچه باناز امامی است به همسایگیت
تو ز خوش صحبتیش باطرب و بانازی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ رَ)
خوش شکل. خوشگل. خوبروی. زیباروی: ناگاه دو مرغ دیدم بغایت خوش صورت که از هوا درآمدند. (قصص الانبیاء)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ صِ)
آنکه صفت خوب دارد. با صفات نکو:
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز تست ای خوش صفات.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ صَ / صُو)
خوش آواز. خوش نغمه. خوش صدا. خوش آهنگ
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش صحبتی
تصویر خوش صحبتی
خوش گفتاری نیکوسخنی
فرهنگ لغت هوشیار